پارکور اهواز: ولادت حضرت امام محمد باقر (ع) بر شیعیان و سروران گرامی تبریک و تهنیت باد. پارکور اهواز: سالروز حماسه 3خرداد مصادف با آزاد سازی خرمشهر همیشه قهرمان برملت شریف ایران گرامی باد. ما از جوانان نسل سومی هستیم اما نخواهیم گذاشت خاطرات شما در زیر خاکهای زمان مدفون شوند، یادت تمام سرداران جنگ گرامی باد فتح خرمشهر (سوم خرداد 1361) در تاریخ جنگ ایران و عراق از اهمیت ویژهای برخوردار است. خبر آزادی خرمشهر آن چنان شگفتآور بود كه در سراسر میهن اسلامی ما مردم را به وجد آورد. با اعلام خبر فتح خرمشهر مردم ایران بسان خانوادهای بزرگ كه فرزند از دست رفته خود را باز یافته است اشكهای شادی و شعف خود را نثار روح شهدای حماسهآفرین صحنههای شورانگیز این نبرد كردند. برای پی بردن به عظمت این نبرد حماسی كافی است بدانیم كه نیروهای متجاوز عراق پیش از نبرد سرنوشت ساز رزمندگان ما برای آزادی خرمشهر در اطلاعیهای به نیروهای خود دستورe91 داده بودند كه دفاع از خرمشهر را به منزله دفاع از بصره، بغداد و تمام شهرهای عراق محسوب دارند. همچنین تجهیزات و امكانات دفاعی دشمن در این منطقه نشان میداد كه عراق خرمشهر را به عنوان نماد پیروزی خود در جنگ به حساب آورده و قصد داشته است به هر قیمت، این شهر را در تصرف نیروهای خویش نگهدارد. |
اگه دوست داری یسری به ادامه مطلب بزن
هنگامی كه مرحله اول و دوم عملیات بیتالمقدس به پایان رسید و رزمندگان ما در اطراف خرمشهر مستقرشدند، رادیوی رژیم بعثی، میكوشید در تبلیغات كاذب خود، حضور نیروهای عراق را در خرمشهر به رخ بكشد تا توجیهی برای ترمیم روحیه نیروهای شكست خورده و رو به هزیمت عراق باشد. فتح خرمشهر در زمانی كمتر از 24 ساعت، موجب شد كه بخش قابل توجهی از نیروهای مهاجم عراقی به اسارت نیروهای جمهوری اسلامی ایران درآیند.
نبرد بزرگ، سرنوشتساز و غرورآفرین بیت المقدس كه برای رها سازی خرمشهر از سلطه نیروهای مهاجم عراقی انجام شد، از دهم اردیبهشت ماه تا چهارم خرداد ما 1360 به طول انجامید. این نبرد حماسی علاوه بر پایان بخشیدن به 19 ماه اشغال بخشی از حساسترین مناطق خوزستان و آزادسازی خرمشهر، ضربهای سهمگین و كمرشكن به توان رزمی و جنگ طلبیهای دشمن مهاجم وارد ساخت.
كوتاه سخن اینكه عملیات بیتالمقدس به عنوان برجستهترین عملیات پدآفندی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در تاریخ نظامی 8 سال دفاع مقدس ثبت شده است.
اگر امروز در هر شهر و روستا به گلزار شهیدان گذر كنیم و تاریخ نقش بسته بر سنگرها را مرور كنیم، خواهیم دید كه مجموعه شهیدان سوم خرداد 1360 الگویی كوچك از ملت مقاوم ایران است كه چونان سپهری پر ستاره می درخشد. شادیهای به یاد ماندنی خودجوش و سراسری پس از آزادسازی خرمشهر نیز برگ دیگری از این حماسه ملی بود و1000 نشان داد كه مردم سراسر اقطار و بلاد ایران اعم از آن كه هرگز خرمشهر را به چشم دیده باشند یا نه چگونه از شنیدن خبر این پیروزی ساعتها به دست افشانی و پایكوبی پرداختند وهزیمت دشمن اشغالگر را از خاك میهن جشن گرفتند.
سوم خرداد یك حماسه ملی است؛ اگر حضور ملت در صحنه جبهه های دفاع نبود، نه حماسه آن پیروزی تحقق می یافت و نه حماسه حضور مردم در جشن پس از پیروزی. لذا به حق می توان گفت پاسداشت فتح خرمشهر در گرو پاسداشت حضور مردمی در همه صحنه هاست.
بیاد سوم خرداد سالروز حماسه همیشه تاریخ ایران ...آزادی خرمشهر
مسجد جامع خرمشهر، قلب شهر بود كه میتپید و تا بود مظهر ماندن و استقامت بود. مسجد جامع خرمشهر، مادری بود كه فرزندان خویش را زیر بال و پر گرفته بود و در بیپناهی پناه داده بود و تا بود مظهر ماندن و استقامت بود و آنگاه نیز كه خرمشهر به اشغال متجاوزان درآمد و مدافعان ناگزیر شدند كه به آن سوی شط خرمشهر كوچ كنند باز هم مسجد جامع، مظهر همه آن آرزوهایی بود كه جز در پازپسگیری شهر برآورده نمیشد. مسجد جامع، همه خرمشهر بود.
خرمشهر از همان آغاز، خونینشهر شده بود. خرمشهر خونین شهر شده بود تا طلعت حقیقت از افق غربت و مظلومیت رزمآوران و بسیجیان غرقه در خون ظاهر شود. و مگر آن طلعت را جز از منظر این آفاق میتوان نگریست؟ آنان در غربت جنگیدند و با مظلومیت به شهادت رسیدند و پیكرهاشان زیر شنی تانكهای شیطان تكه تكه شد و به آب و باد و خاك و آتش پیوست. اما راز خون آشكار شد. راز خون را جز شهدا درنمییابند. گردش خون در رگهای زندگی شیرین است اما ریختن آن در پای محبوب، شیرینتر است؛ و نگو شیرینتر، بگو بسیار بسیار شیرینتر است.
راز خون در آنجاست كه همه حیات به خون وابسته است. اگر خون یعنی همه حیات و از ترك این وابستگی دشوارتر هیچ نیست پس، بیشترین از آن كسی است كه دست به دشوارترین عمل بزند. راز خون در آنجاست كه محبوب خود را به كسی میبخشد كه این راز را دریابد. آن كس كه لذت این سوختن را چشید در این ماندن و بودن جز ملالت و افسردگی هیچ نمییابد.
آنان را كه از مرگ میترسند از كربلا میرانند. مردان مرد، جنگاوران عرصه جهادند كه راه حقیق1000ت وجود انسان را از میان هاویه آتش جستهاند. آنان ترس را مغلوب كردهاند تا فتوت آشكار شود و راه فنا را به آنان بیاموزد.
آنان را كه از مرگ میترسند از كربلا میرانند. وقتی كه كار آن همه دشوار شد كه ماندن در خرمشهر معنای شهادت گرفت، هنگام آن بود كه شبی عاشورایی برپا شود و كربلائیان پای در آزمونی دشوار بگذارند.
كربلا مستقر عشاق است و شهید سید محمد علی جهانآرا چنین كرد تا جز شایستگان كسی در آن استقرار نیابد. شایستگان، آنانند كه قلبشان را عشق تا آنجا آكنده است كه ترس از مرگ، جایی برای ماندن ندارد. شایستگان جاودانند؛ حكمرانان جزایر سرسبز اقیانوس بیانتهای نور نور كه پرتوی از آن همه كهكشانهای آسمان دوم را روشنی بخشیده است.
متن نامه امام به مناسبت آزادسازی خرمشهر:
بسم الله الرحمن الرحیم
با تشكر از تلگرافاتی كه در فتح خرمشهر به اینجانب شده است، سپاس بی حد بر خداوند قادر كه كشور اسلامی و رزمندگان متعهد و فداكار آن را مورد عنایت و حمایت خویش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصیب ما فرمود. اینجانب با یقین به آنكه ما النصر الا من عندالله از فرزندان اسلام و قوای سلحشور مسلح، كه دست قدرت حق از آستین آنان بیرون آمد و كشور بقیهالله الاعظم - ارواحنا لمقدمه الفداء - را از چنگ گرگان آدمخوار كه آلتهایی در دست ابرقدرتان خصوصا آمریكای جهانخوارند بیرون آورد و ندای «الله اكبر» را در خرمشهر عزیز طنینانداز كرد و پرچم پرافتخار «لا اله الا الله» را بر فراز آن شهر خرم - كه با دست پلید خیانتكاران قرن به خون كشیده شده و «خونین شهر» نام گرفت - [بیافراشت] تشكر میكنم. و آنان فوق تشكر امثال من هستند. آنان به یقین مورد تقدیر ناجی بشریت و برپاكنندهی عدل الهی در سراسر گیتی _ روحی لتراب مقدمه الفداء _ میباشند. آنان به آرم ما رمیت اذ رمیت ولكن الله رمی مفتخرند.
مبارك باد و هزاران بار مبارك باد بر شما عزیزان و نور چشمان اسلام این فتح و نصر عظیم كه با توفیق الهی و ضایعات كم و غنایم بیپایان و هزاران اسیر گمراه و مقتولین و آسیبدیدگان بدبخت كه با فریب و فشار صدام تكریتی، این ابرجنایتكار دهر، به تباهی كشیده شدهاند، سرافرازانه برای اسلام و میهن عز1000ز افتخار ابدی به هدیه آورد. و مبارك باد بر فرماندهان قدرتمند كه فرماندهان چنین فداكارانی هستند كه ستاره درخشندهی پیروزیهای آنان بر تارك تاریخ تا نفخ صور نورافشانی خواهد كرد. و مبارك باد بر ملت عظیمالشأن ایران اینچنین فرزندان سلحشور و جان بركفی كه نام آنان و كشورشان را جاویدان كردند. و مبارك باد بر اسلام بزرگ این متابعانی كه در دو جبهه جنگ با دشمن باطنی و دشمنان ظاهری پیروزمندانه و سرافراز امتحان خویش را دادند و برای اسلام سرافرازی آفریدند.
و هان ای فرزندان قرآن كریم و نیروهای ارتش و سپاهی و بسیج و ژاندارمری و شهربانی و كمیتهها و عشایر و نیروهای مردمی داوطلب و ملت عزیز، هوشیار باشید كه پیروزیها هرچند عظیم و حیرتانگیز است شما را از یاد خداوند كه نصر و فتح در دست اوست غافل نكند و غرور و فتح شما را به خود جلب نكند؛ كه این آفتی بزرگ و دامی خطرناك است كه با وسوسه شیطان به سراغ آدم میآید و برای اولاد آدم تباهی میآورد. و من با آنكه به همه شما اطمینان تعهد به اسلام دارم، لكن از تذكر، كه برای مومنان نفع دارد، باید غفلت نكنم؛ چنانچه از نصیحت به حكومتهای همجوار و منطقه دریغ ندارم. و آنان میدانند امروز با فتح خرمشهر مظلوم، دولت و ملت پیروزمند ما از موضع قدرت سخن میگوید. و من به پیروی از آنان به شما اطمینان میدهم كه اگر از اطاعت بی چون و چرای آمریكا و بستگان آن دست بردارید و با ما به حكم اسلام و قرآن كریم رفتار كنید، از ما جز خیر و پشتیبانی نخواهید دید. و شما بدانید آنقدر كه ابرقدرتها از صدام، این نوكر چشم و گوش بسته، پشتیبانی كردند از شماها كه قدرتهای كوچك و حكومتهای ضعیف هستید پشتیبانی نمیكنند. و شما عاقبت این جنایتكار و همقطار جنایتكارش شاه مخلوع را به عیان دیدهاید. قدرتهای بزرگ بیش از آنچه از شما استفاده نمایند از شما طرفداری نمیكنند. و شماها را برای منافع خویش به هلاكت میكشند. و من نصیحت برادرانه به شما میكنم كه كاری نكنید كه قرآن كریم برای برخورد با شما تكلیف نماید و ما به حكم خدا با شما رفتار كنیم. و یقین بدانید كه امثال حسنی مبارك مصری و حسین اردنی و دیگر هم جنایتكاران آنان برای شما نفعی ندارند و دین و دنیای شما را تباه میكنند. و اگر با نشستهای خود بخواهید طرح كمپ دیوید یا فهد را كه مردهاند، زنده كنید؛ كه ما خطر بزرگ برای كشورهای اسلامی خصوصا حرمین شریفین میدانیم، اسلام به ما اجازه سكوت نمیدهد و اینجانب در پیشگاه مقدس خداوند تكلیف الهی خود را ادا نمودم. اكنون دست تضرع و دعا به سوی خالق یكتا بلند كرده و به قوای مسلح اسلام و فدff8كاران قرآن كریم و میهن عزیز ایران دعا میكنم، و سلامت و سعادت و پیروزی آنان را خواستار هستم.
سلام و درود بیپایان بر فرماندهان متعهد قوای مسلح و بر رزمندگان فداكار و بر ملت دلیر ایران عزیز و سرشار از شادیها. والسلام علی عبادالله الصالحین.
روحالله الموسوی الخمینی
----------------------------------------------
فاتح خرمشهرشهید شد
من تصورم این بود که وقتی خبر شهادت حاج احمد گفته شد ، حداقل تیتر همه روزنامه های ما این جمله باشد که : فاتح خرمشهرشهید شد
همان طوری که وقتی بزرگی از ما در ادبیات ، هنر ودر هر چیزی ، از بین ما می رود و فوت می کنـد م1000 بلا فاصله تیتـر می زنیم برایش که مثلا "پدر علم ریاضی" ایران از دنیا رفت . فکر می کنم حقی که احمد به گردن ملت ایران داشت با حقی که دیگر اندیشمندان مختلفی که مورد تجلیل هستند و به حق هم باید مورد تجلیل باشند، کمتر نباشد و شاید هم در ابعادی بیشتر باشد. یعنی خیلی ها باید خودشان را مدیون شهید کاظمی بدانند.حقیقتا اگر بخواهیم حاج احمد را تشریح بکنیم باید برگردیم به جنگ . از جمله کسانی که غریب بود شهید کاظمی بود، شهید کاظمی محور چند تا فتح بزرگ بود . در جنگ می توانیم بگوئیم که شاه کلید این فتوحات او بود . یکی از برجستگی های شهید کاظمی هم همین بود. یعنی اگر گفته بشود زیرک ترین فرمانده ما در جنگ احمد بود؛ حتما سخنی به گزاف گفته نشده و احمد به این معنا زیرک بود که با تدبیر ترین بود.
احمد قابل جایگزین نبود
احمد به نیروی زمینی مقام داد نه نیروی زمینی به احمد. لذا در هر کجا قرار می گرفت او تأثیرات معنوی اش، تأثیرات رفتاری واخلاقی اش بی نظیر بود، ما در تاریخ انسانها کمتر داریم آدم به این خوبی جامع باشد، آدمهای جامع نادرند، اینطوری نیست که ما فکر می کنیم جامعه ما پر از احمد است و کسانی جای این خلأ ها را پر می کنند، نه اینطور نیست، امکان ندارد که این خلأها به سادگی پرشود، طول می کشد در جامعه بشری کسانی مثل احمد متولد شوند. سیصد سال، پانصد سال طول کشید که یک فردی مثل امام خمینی(ره) در جامعه ظهور کرد، به سادگی نمی تواند مثل امام خمینی(ره) متولد شود.
هر پانصد سالی، هر چهارصد سالی و هر دویست سالی جامعه یک چنین انسانی را تحویل می گیرد. اینها چیزهایی نیست که ما فکر کنیم به سادگی قابل بدست آوردن است، قابل جایگزین شدن هستند، نه اینجوری نیست.
نکته دیگر، هرکسی ممکن است تأثیری داشته باشد اما تأثیرات با هم فرق می کند و مشکل این است که ما در زمان حیات آنها قدر این تأثیرات را کمتر می دانیم. یک شخصیتی می آید مثل علامه امینی و الغدیر را می نویسد. مرحوم آقای شیخ عباس قمی می آید مفاتیح الجنان را می نویسد آنها یک تأثیری دارند و یک هدایتی دارند و امام خمینی(ره) که نظام جمهوری اسلامی را تأسیس می کند یک تأثیر دیگردارد. شخصیت شهید کاظمی را هم در این بعد باید مورد 1000جستجو قرار داد. احمد فقط فرمانده لشکر نبود، ما با او نزدیک بیست و هفت سال زندگی کردیم، رشد کردیم. در ظاهر او فرمانده لشکر بود و ما هم فرمانده لشکر بودیم و خیلی از دوستانمان هم که شهید شدند فرمانده لشکر بودند، اما تأثیرات کاملاً متفاوت بود.
تأثیرات شهید کاظمی در جنگ صرفاً تاثیر یک فرمانده لشکر نبود، که مثل ده یا دوازده تا لشکری که در جنگ وجود دشتند او هم سهمی دارد نقشی داشت و آن نقش را ایفا می کرد، اینگونه نبود.اجزاء لشکر مثل یک بناست همه اعضای این بنا در آن تأثیر دارند، اما محور ومبنای اساس این بنا ستونهای این بنا هستند. در جنگ احمد جزء ستونهای این بنا بود، هم در آن ارزشهایی که در جنگ بوجود آمد که من اشاره به آنها می کنم. او نقش یک مربی را داشت.چند نفر در جمع ما بودند، نقش مربی داشتند، نه مربی به معنای مربی نظامی که آموزش نظامی بدهند، نه، مربی جامع تر از این حرفها، و بدون اینها و یا در هرجلسه ای که اینها نبودند نقص بود و وقتی که بعضی هاشون شهید شدند.این نقص تا آخر جنگ باقی ماند و این سه نفر نقش مربی را داشتند، حسن باقری، حسین خرازی واحمد کاظمی.
اگر همه ما می نشستیم در جنگ حرف می زدیم، تصمیم گیری می کردیم، سکوت هر یک از این سه نفر، حتماً امکان تصمیم گیری را مشکل می کرد، حرف آخر را می زدند، اگر مخالفت می کردند با عملیاتی، حتماً یک مسأله و دلیل داشت و اگر اصرار می کردند همینطور بود، ما در 10 عملیات بزرگ جنگ، یعنی عملیات ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس، بدر، خیبر، والفجر 10، کربلای 5، والفجر 8 در هر ده عملیات بزرگ جنگ، شش عملیات ناجی تصور محورش احمد بود. درثامن الائمه(ع) ایستاد تا دشمن آبادان را نگرفت، برای شکست محاصره آبادان، احمد و حسین دو محور اصلی واساسی بودند.
در عملیات بیت المقدس در شب نوزدهم یا هیجدهم وقتی همه خسته شده بودیم همه وسواس داشتند که عملیات برای دو هفته به تأخیر بیفتد، آنجا حسن باقری صحبت کرد،گفت ما به مردم قول داده ایم1000. گفتیم خرمشهر در محاصره است چطور می توانیم برگردیم همه خسته بودند چون ما چهل روز بعد از عملیات فتح المبین، عملیات بیت المقدس را شروع کرده بودیم دو لشکر خرمشهر را تصرف کردند هر کدام با پنج گردان یعنی سه هزار نفر در مقابل بیست هزار نفر دشمن، لشکرهای احمد و حسین بودند. در عملیات خیبر همه دستاوردها منحصر به آن چیزی شدکه احمد مهیا کرد یعنی جزایر.در بدر مثل یک شهاب، جبهه را شکافت رفت داخل. من یادم نمی رود وقتی آخر شب مهدی باکری شهید شده بود همه رزمندگان جبهه را تخلیه کرده و عقب نشینی کرده بودند، فقط ده نفر مانده بودند که اصرار می کردند با التماس احمد را از منطقه بدر خارج کنند، نمی آمد. می گفت: چرا جنگ ما اینطور شد؟ به اینصورت در آمد؟شخصیتی مثل احمد کاظمی، تأثیرات یک فرمانده لشکر که فقط خرمشهر را آزاد کرد، نبود، پرورش چنین فضایی بود که امروز 17 سال از جنگ می گذرد اما هر روز این نام، نام بسیجی فرهنگ جنگ و توجه به آن در جامعه ما ضروری تر به چشم می خورد و احساس می شود.این نقش احمد بود، نقش حسین بود نقش حسن باقری بود، نقش مهدی زین الدین بود، نقش شهید علی رضائیان بود و دهها فرمانده ای که شهید شدند و اینها محور های اصلی اش بودند.
خرمشهر مرهون رشادت شهید کاظمی
درعملیات «بیتالمقدس» و آزادی خرمشهر لشكر ایشان در مرحله نخست عملیات و در مرحله آخر آن، توانست نقش فوقالعادهای ایفا كند به گونهای كه در روزهای پایانی درگیری «بیتالمقدس» كه نیروهای ایرانی، توان كافی برای آزادی خرمشهر نداشتند و تقاضای چند هفته بازسازی را از فرماندهی کردند، در شب نوزدهم یا هیجدهم وقتی همه خسته شده بودیم ، همه وسواس داشتند که عملیات برای دو هفته به تاخیر بیفتد، آنجا حسن باقری صحبت کرد،گفت ما به مردم قول دادهایم. گفتیم خرمشهر در محاصره است چطور میتوانیم برگردیم. همه خسته بودند چون ما چهل روز بعد از عملیات فتح المبین، عملیات بیتالمقدس را شروع کرده بودیم. شهید کاظمی توانست با كمك شهیدخرازی آخرین مرحله عملیات آزادسازی خرمشهر را انجام دهد. ایشان نیروهای عراقی را در خرمشهر محاصره و شهر را آزاد كردند ، با دو لشکر خرمشهر را تصرف کردند هر کدام با پنج گردان یعنی سه هزار نفر درمقابل بیست هزار نفر دشمن، لشکرهای 8 نجف و 14 امام حسین تحت فرماندهی احمد و حسین بودند.و اینگونه بود كه در همه عملیاتها تا پایان جنگ، شهید کاظمی بدون استثنا نقش فعال و موف1000ی داشت؛ وی از افراد مؤثر در آزادسازی خرمشهر بود و این شهر تا ابد، مرهون رشادت كاظمی است.
مكالمه بی سیم سرداران شهید خرازی و احمد كاظمی با سردار رشید در لحظه آزادی خرمشهر
حسین حسین رشید : حسین جان ببین ، ببین ، شما الان داخل خود شهرید؟
رشید رشید حسین : چی ؟ کی؟ پیام شما مفهوم نیست رشید جان دوباره بگید؟
حسین جان : شما شمارو میگم خودتون ، کجائید الان داخل شهرید؟
رشید رشید حسین : ببین رشید جان ما داریم می ریم جلوشما با احمد کاظمی هماهنگ کنید مفهومه ؟ ما تو شهر نیستیم مفهومه؟
احمد احمد رشید:احمد ببین الان حسین منتظر هماهنگی شماست تا کارشونو شروع کنند و عملیاتو با هماهنگی اجرا کنید شما کجائیدالان؟
رشید رشید احمد : آقا جان ، ما داخل خود شهریم ، واینا که تو شهرن اومدن پناهنده شدن مفهوم شد!!!
احمد احمد رشید: احمد جان قطع و وصل می شه ! دوباره بگو؟ چی گفتی؟
رشید رشید احمد : رشید با اون یکی دستگاه صحبت کن مفهوم شد؟
باشه احمد همین الان... همی الان.
رشید رشید احمد : آقا ما تو شهریم بهش بگو ، به محسن بگو ما تو شهریم ، ما تو شهریم و پنج شش هزارنفرم اومدن پناهنده شدن ما تو شهریم ما داریم اونارو تخلیه می کنیم ما تو شهریم و تمام نیروهامون تو خود شهرن !!!
رشید رشید احمد : رشید جان مفهوم شد؟
احمد احمد رشید: ق1000ابل فهم نبود ! شما کجائید احمد ؟!! ببین اگه یه پستی در مسیر راه صدای شمارو رله کنه من صداتونو متوجه می شم و به محسن پیامتونو می گم ، به محسن پیامتونو می گم ...
رشید رشید احمد: رشید جان می گم من تو شهرم و همه نیروها تو شهر اومدن اسیر و پناهنده شدن مفهوم شد؟
احمد جان ! بله بله من فهمیدم چی گفتید می گید من تو شهرم و کلیه نیروها پناهنده شدن !! ببین برادر احمد مراعاتم کنید چوبی ، چیزی نخوریدا .
رشید رشید: بابا نترس ، نترس الان بیش از شش هزار نفربه ما پناهنده شدن بیش ازشش هزار نفر مفهوم شد رشید جان ؟
احمد جان : چقد ؟ نفهمیدم دوباره بگو چند هزار نفر؟
رشید: بابا گفتم بیش از شش هزار نفر شش هزار نفر مفهوم شد؟ ودارن هی زیاد می شن. مفهوم شد؟
احمد احمد رشید : بیش از شش هزار نفر؟ بله ؟ خدا اجرت بده مفهوم شد بله فهمیدم .
رشید رشید احمد : رشید جان بله بله تو شهر خرمشهر تا چند لحظه پیش تظاهرات بود ، تظاهرات بود،وکلیه اسرا یا حسین می گفتند والله اکبر و تسلیم می شدن. خوب مفهوم شد؟
احمد جان : این یه قسمت حرفت نا مفهوم بود دوباره تکرار کن ؟
رشید رشید احمد: می گم تو شهر خرمشهر تا چند لحظه پیش تظاهرات بود وکلیه اسرای عراقی الله اکبر و یا حسین می گفتنو تسلیم می شدن.
احمد احمد رشید: بله بله ، مام اینجا فهمیدیم تشکر آقا الله اکبر،الله اکبر، الله اکبر همه چیو فهمیدیم.
رشید رشید احمد : رشید جان خداوند خرمشهر و آزادش کرد. آزادش کرد....
احمد پیام توکاملا دریافت شد به امید پیروزی واقعی بر استکبار جهانی.